سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ، شخصی را دوست دارد که در میان جمعیّت، بی آن که هرزه درایی کند و ناسزایی گوید، شوخ باشد، با تفکّرش تنها شود، با عبرت ها خلوت گزیند، و با نماز، شب زنده داری کند . [امام باقر علیه السلام]

مطالعات ادیان

بخش دهم؛ اقتصاد و معیشت:
- همانطور که اشاره شد در زمان صدام مردم پول چندانی نداشتند تا خرج کنند. با سقوط صدام حقوق کارکنان دولت افزایش یافت به عنوان نمونه حقوق دبیران 100 برابر شد. همچنین به علت سقوط صدام کسب و کار در مناطق زیارتی رونق گرفت در نتیجه میزان نقدینگی جامعه عراق بسیار زیاد شد که منجر به افزایش قیمتها گردید. در واقع افزایش پول در دست مردم، کمکی اساسی به آنها نکرد زیرا از یک طرف قیمتها نیز افزایش یافت و از سوی دیگر مردم عراق به تهیه اقلامی علاقه مند شدند که تا کنون از آنها محروم مانده بودند. وسایلی چون اتومبیل، ماهواره، لباس های مد روز و ... (مصرف گرایی)
- همچنین با افزایش درآمدها و ایجاد دانشگاههای غیردولتی، ورود به دانشگاه ارزش شد. کسانی که معدل حضور در دانشگاه دولتی را ندارند وارد دانشگاههای آزاد می شوند و در قبال پرداخت شهریه تحصیل می کنند. البته میزان شهریه دانشگاههای غیر دولتی به مراتب پایینتر از شهریه دانشگاههای آزاد، غیرانتفاعی و حتی پیام نور در ایران است.
- شغل بسیاری از عراقیها خصوصا در شهرهای زیارتی، کسب و کار در بازار، رانندگی و جابجایی مسافرین است. یعنی اقتصاد شهرهای نجف و خصوصا کربلا به مسافرین ایرانی وابسته است و در صورت عدم حضور ایرانیان در مشاهد شریفه بسیاری از کسبه عراقی ضربه جدی خواهند خورد.
- به طور کلی بیکاری در جامعه عراق پدیده ای رایج و مشاغل تولیدی بسیار کم است. جامعه عراق عمده مایحتاج خود را وارد می کند و تعداد کارخانه های تولیدی در این کشور اندک می باشد. تعداد بسیار زیادی از مردم نیز در فقر مالی به سر می برند. آینده شغلی جوانان و حتی دانشجویان چندان مشخص نیست.




گروه وهابیت شناسی ::: دوشنبه 87/6/25::: ساعت 12:0 صبح

بخش نهم؛ وضعیت سیاسی:
- سیستم اجتماعی – سیاسی جامعه عراق علی رغم ظاهری پیچیده، شکلی ساده و مشخص دارد. در این کشور چند نهاد قدرت سیاسی دارند که به عبارتند از: عشیره، مراجع دینی و احزاب سیاسی. در بین سه مقوله مذکور، عشیره قوی تر و اثرگذارتر است. دلیل قوت عشیره نبودن قانون است چراکه در گذشته عراق تعداد کمی حاکم قانون مدار وجود داشته اند و مابقی بر اساس اصولی منطقی و مشخص (چه دینی و چه غیر دینی) حرکت نمی کردند. در نتیجه مردم عرب به جهت فرار کردن از بی قانونی ها و ظلمهای حاکمان ستمگر، به قبیله پناه می بردند. یعنی دلیل قوت عشیره نبودن قانون است. افراد برای حفظ قدرت و یکپارچگی قبیله (که در واقع منجر به حفظ سلامت خود و خانواده شان می گردد) مطیع اوامر روسای عشیره هستند.
- قدرت عشیره در عراق در حدی است که دولت برای پایان دادن درگیری های اوایل فروردین 87، مصاحبه های روسای قبایل را در حمایت از خود پخش می کرد. همچنین قبیله در حدی قدرت دارد که بسیاری از روحانیون عراقی قبل از اینکه از اصول دینی تاثیر بگیرند از مسائل عشیره ای متاثر می شوند. یکی از علل عدم حضور دانشجویان در مسایل سیاسی-اجتماعی عراق این است که استقلال فکری نسبت به عشیره وجود ندارد. یعنی دانشجو که خود باید از آگاهترین فعالان سیاسی جامعه باشد، تحلیل های سیاسی را از سوی قبیله می پذیرد.
- اشغالگران امریکایی نیز به جایگاه عشایر پی برده اند در نتیجه عشایر سنی نشین الانبار را در تامین امنیت منطقه وارد کرده اند. این عشایر با نام «مجالس الصحوه» کارکردی چون بسیج را دارند و در صورت نیاز وارد عمل می شوند. همچنین امریکا به حدود 9 هزار نفر از عشایر استان الدیالی حقوق می دهد و دولت نوری مالکی هم با دادن چند کرسی سیاسی سعی در متمایل کردن آنها به سوی خود دارد.
- برخی افراد یکی از مشکلات اساسی و بازدارنده پیشرفت عراق را نظام عشیره ای موجود می دانند. ناگفته نماند نظام عشیره ای محسناتی نیز دارد که می توان از طریق آموزش، ویژگی های منفی آن را سلب کرد ولی قبل از اعمال نظر باید تحقیقاتی در مورد این نهاد اجتماعی و حسنات و عیوبش صورت گیرد.
- قدرت دیگر در عراق، مراجع تقلید و جریانهای منشعب از ایشان است. بزرگترین مرجع در عراق، آیت الله سیستانی می باشد که تولیت حرمین کربلا و نجف در دست نمایندگان ایشان است. برخی از احزاب نیز با حمایت ایشان عمل می کنند اما به طور کلی حضور و دخالت ایشان در مسایل عراق بسیار کم است. تمام امور دفتر ایشان به عهده پسرشان افتاده و حتی تصاویر بسیار محدودی از ایشان وجود دارد که در مواقع لزوم از تلویزیونهای مختلف پخش می شود.
- برخی دیگر از مراجع فعال در امور سیاسی عراق، به منظور انجام کار سیاسی، یک یا چند حزب را نیز هدایت می کنند. برای مثال، آیت الله شیخ محمد یعقوبی، به وسیله «حزب فضیله الاسلامی» در انتخابات و مسایل دیگر دخالت می کند. همچنین شهید حکیم نیز تشکیلات مجلس اعلای عراق را هدایت می کردند. اما مرجعی چون آیت الله سیستانی به علت مقبولیت بسیار زیاد به حزب نیازی ندارند.
- جریان صدر یکی دیگر از جریانهای سیاسی عراق است که توسط شهید محمد صادق صدر شروع شد. بعد از شهادت محمد صادق و محمدباقر صدر مرجعیت دینی این جریان به سید کاظم حایری منتقل شد که به دلیل حضور ایشان در ایران اولا برخی از مقلدین به سمت شیخ یعقوبی متمایل شدند و ثانیا فعالیتهای سیاسی این جریان به سید مقتدی صدر (فرزند شهید محمدصادق صدر) منتقل شد.
- جیش المهدی شاخه نظامی جریان سیاسی صدر (به رهبری مقتدی) است که بعد از سقوط صدام، از معدود مخالفان حضور اشغالگران در عراق بود به همین دلیل بسیاری از جوانان پرشور عراقی وارد این گروه شدند. زیرا عراقی ها مردمی شجاع هستند و به کارهای متهورانه و خارق العاده علاقه دارند و از این روحیه در تشکیلات مقتدی استفاده شده است. همچنین بعثی ها نیز که از امریکاییها دل خوشی ندارند به این گروه نظامی نفوذ کرده اند و اخیرا موجب انحرافاتی در این گروه شده اند که از محبوبیت آنها در بین مردم کاسته است. حرکاتی چون، درگیری و حمله به حرمین کربلا به جهت در دست گرفتن مدیریت حرمین، درگیری های اخیر در بصره به جهت تسلط در استان بصره و احیانا استفاده از اختیارات مجلس استانداری در انعقاد قراردادهای نفتی و...
- تعدادی از روحانیون و مراجع عراقی نیز با حمایت حزب بعث وارد حوزه های دینی شدند تا از این طریق حزب بعث حوزه را هم در دست بگیرد. برخی از اینها بعد از مدتی درس و بحث، مرجعیت خود را اعلام کردند و مراجع مخالف خود را به مناظره طلبیدند که بدین جهت به اصحاب مناظره معروفند. آقای حسنی از مراجعی است که با هدایت حزب بعث وارد حوزه شده اند.
- برخی از مراجع در عراق نیز اعتقاد به وارد شدن در مسایل سیاسی ندارند در نتیجه هیچ حزبی ندارند و دخالتی هم در امور نمی کنند. نکته مهم اینکه گویا برخی از جریان های سیاسی منشعب از مراجع، تحت تاثیر احزاب و رسالتهای حزبی به دنبال کسب قدرت اند که این مسئله از سویی سبب عدم اتحاد در عراق و از سوی دیگر بدبینی مردم به جریان های دینی می شود.
- یکی دیگر از قدرتهای سیاسی در عراق، احزاب هستند. تعداد احزاب در عراق بسیار زیاد است. البته بسیاری از این احزاب وجود خارجی یا فعالیت آنچنانی ندارند. اما عدم اتحاد در بین احزابِ هم جهت، از یک سو و نداشتن رهبر قوی دینی- سیاسی از سوی دیگر و نیز قدرت طلبی احزاب، تلاش برای خریدن نظر مردم به جای راضی نگه داشتن مردم از طریق عملکرد مثبت و ... موجبات ناراحتی مردم از احزاب و کناره گیری نسبی از آنها شده است.
- به طور کلی مردم عراق و حتی دانشجویان و طلاب، شرکت در فعالیتهای سیاسی را از وظایف خود نمی دانند چراکه دل خوشی از احزاب ندارند، به عشیره ها و نظرات روسای عشیره وابسته اند، فشار اقتصادی و مصرف گرایی فرصت تفکر را از مردم گرفته، سیاست را متعلق به طبقه حاکم جامعه می دانند و خود را محکوم نظرات ایشان تلقی می کنند. مورد اخیر نشان دهنده نوعی ظلم پذیری باقی مانده از دوران صدام است چنانچه برخی از احزاب نیز چنین تفکر بعثی و انحصارطلبانه را دارند و درصدد حفظ قدرت اند و بس. برخی از نمونه های این تفکر، خریدن رای مردم یا پرداخت هزینه تحصیل برخی از دانشجویان و ... به منظور کسب قدرت و کرسی بیشتر است.
- شاید مهمترین دلیل در عدم علاقه مردم به سرنوشت عراق، محصور بودن در خود است. یعنی فرد عراقی به فکر خود و نهایتا خانواده خود است. برای او فرقی نمی کند که چه کسی در عراق حکومت کند در همین حد که او پول کافی برای خرج کردن داشته باشد و در سایه امنیت زندگی کند، کافی است. دلیل آن به نداشتن آرمان و رهبر در بین عراقیها برمی گردد که توضیح داده شده است.
احزاب قدرتمند در جامعه عراق عبارتند از: 1- مجلس اعلی انقلاب اسلامی 2- حزب الدعوه الاسلامیه 3-جریان صدر 4- جریان های سنی (که خود از احزاب متعددی تشکیل و دو قومیت عرب و کرد را شامل می شود. اما به دلیل اینکه اینها به تنهایی قدرتی ندارند و از طرف دیگر اتحادی نسبی دارند در یک عنوان آورده شدند.)5- حزب وفاق وطنی به رهبری علاوی
حزب الدعوه و مجلس اعلی دو حزب قوی عراق هستند که نخست وزیری فعلی عراق در دست حزب الدعوه است. این دو حزب تقریبا در یک سو حرکت می کنند و اختلافاتی چند دارند. اولا؛ مجلس اعلی را حزبی متمایل به ایران می دانند. زیرا اعضای مجلس اعلی اکثرا از معارضین حکومت صدام بودند و سالها در ایران زندگی می کردند. البته اخیرا سیاستمداران مجلس اعلی سعی در رفع چنین اتهامی از خود کرده اند تا عربیت آنها زیر سوال نرود. ثانیا؛ حزب الدعوه از حضور اشغالگران حمایت می کند. همچنین حزب وفاق وطنی و کردها (که رئیس جمهوری عراق به آنها تعلق دارد) از اشغال حمایت می کنند.
- یکی دیگر از مشکلات احزاب عراقی انشعابات درونی آنهاست. برای مثال در چند ساله اخیر حزب الدعوه به شش شاخه تقسیم شده است که برخی عبارتند از: حزب الدعوه تنظیم عراق، حزب الدعوه تنظیم لندن، ابناء حزب الدعوه و ...
- نام برخی از دیگر احزاب عراقی نیز در زیر آمده که مطمئنا تعدادی بش از این دارند اما ما به همین مقدار بسنده می کنیم. حزب فضیله الاسلامی (شیخ محمد یعقوبی)، حرکه وفاق الاسلامی، حزب الولاء الاسلامی، حزب الاسلامی العراقی و ...
- دولت عراق از شعارهای ملی گرایانه و ناسیونالیتی، بسیار استفاده می کند. این مسئله در محلهای ایست و بازرسی، برنامه های تلویزیون و صحبتهای سیاستمداران بسیار واضح و روشن است. یکی از دلایل این مسئله ایجاد اتحاد برای یکپارچگی جامعه عراق و جلوگیری از فروپاشی یا هرج و مرج است. مؤید این کلام این است که شعارهای متداول در دیوارها و اطراف ایست و بازرسی های پلیس، حول دو محور 1- عراقی بودن و اهمیت وطن و 2- شعارهای منفی علیه ترورسیم است. همچنین دلیل دیگر می تواند عصبیت و علاقه باقی مانده از دوران های قبل نسبت به عراقی بودن و عرب بودن باشد. برخی از این شعارها عبارتند از:
ولاءنا للوطن، الله وطن الشعب، العراق لنا، انا عراقی (بیشتر در دانشگاهها و مدارس و نیز روی کلاهها و لباسها) عاش العراق عاش الشعب، الهویه القومیه فوق کل شیء و ...
- علاوه بر شعارهای ملی گرایانه، پرچم ملی کشور در همه جا و به تعداد زیاد دیده می شود. در اماکن دولتی و نظامی، بسیار بسیار بیشتر از حد معمول در ایران. بر بالای مساجد و حتی بر روی اتومبیل ها به صورت برچسب. مچ بند و کلاه هایی به رنگ پرچم عراق نیز بسیار دیده می شد که همان دو دلیل بالا در اینجا نیز صدق می کند. البته در اینجا دلیل دوم قوی تر است یا حداقل چنین نتیجه ای را در بر خواهد داشت. مضاف اینکه پرچم کنونی کشورهای عربی نوعی اشتراک و وحدت عربی را به آنها تلقین می کند و نیز رنگ سیاه پرچم این ممالک، یادگاری از سروری عرب در دوران عباسیان بر تمام کشورهای اطراف است.
- شیعیان عراقی(یعنی اکثر جامعه عراق) به دلیل داشتن حکومت سنی در تمام تاریخ (عباسیان، عثمانی ها و حکومتهای عربی جدید) و خصوصا به دلیل اعمال تبعیضات قومی صدام علیه شیعیان عراق و به حساب نیاوردن آنها در مسائل سیاسی اصلا توقع یک حکومت شیعی در عراق را نداشتند. حسن العلوی در کتاب شیعه و حکومت در عراق نشان می دهد که اولا بعثی ها تمام شیعیان را ایرانی قلمداد می کردند و از طرف دیگر هیچ پست و مقامی به آنها نمی دادند مگر کسانی که به اسم شیعه بودند و در عمل بعثی و مهمتر اینکه حتی در سرشماری ها تعداد شیعیان را بسیار کمتر از حد واقعی نشان می دادند. وضعیت شیعیان در زمان حکومت سنی عثمانی همینطور بوده است و شیعیان از تمام خدمات حکومتی (مثل مدرسه، مجلس و ...) محروم بودند. (العلوی، 1376، ص 55 و صص41-44)
- با توجه به مطلب بالا شیعیان همیشه در تاریخ مخالف و معارض با طبقه حاکم بوده اند و این مسئله به روحیه ای اجتماعی تبدیل شده که آنها و دولت شیعه فعلی عراق را در تعامل با یکدیگر دچار مشکل کرده است یعنی پیروی ار این دولت نیز برای برخی از عراقی ها مشکل است. نیروهای فعلی معارض دولت (منتسب به شاخه نظامی جریان صدر، جیش المهدی) نیز از همین روحیه تاثیر گرفته است.




گروه وهابیت شناسی ::: یکشنبه 87/6/10::: ساعت 3:0 عصر


بخش هشتم؛ دانشگاهها و فرهنگ نخبگان:
- تعداد دانشگاههای عراق بسیار زیاد است. هر استان معمولا یک یا چند دانشگاه دارد. برای مثال شهر کربلا یک دانشگاه دولتی و دو دانشگاه غیردولتی دارد همچنین در نجف نیز چندین دانشگاه دایر است که به غیر از دانشگاه دولتی شهر کوفه می توان به دانشگاههای آزاد زیر اشاره کرد:
جامعه الاسلامیه، جامعه صدر و یک دانشگاه دیگر که آقای قبانچی، امام جمعه نجف، موسس آن است.
همچنین دانشگاههای آزاد کربلا عبارتند از: جامعه اهل البیت که آقای سید محسن قزوینی، نماینده پارلمان عراق و راه یافته از طریق حزب الدعوه، موسس آن است. و نیز جامعه الحسین در 3 رشته خطابه و کلام و حقوق. آقایان قزوینی و قبانچی سالها در ایران بوده اند و از الگوی دانشگاه امام صادق(علیه السلام) در تاسیس دانشگاه در عراق الهام گرفته اند.
- دانشجویان و دانشگاهیان در عراق از چندان جایگاه اجتماعی بهره مند نیستند که بتوانند در مسایل سیاسی و فرهنگی کشور، از جایگاه دانشجو یا استاد دانشگاه، ابراز عقیده کنند. و مهمتر اینکه دانشجویان عراقی اصلا نمی دانند که جنبش های دانشجویی چه ظرفیت و پتانسیل و قابلیت تاثیر گذاری در سطوح مختلف کشور را دارند.
دلیل این امر این است که دانشگاهها در زمان حکومت بعثی ها کاملا کنترل می شد و بعد از آن دانشجوی عراقی بدون هیچ آمادگی و آگاهی در جامعه ای باز قرار گرفت. از سوی دیگر با توجه مطالب آورده شده در باب خودباوری، آرمانگرایی و وضعیت فکری جامعه در دوران بعث، نبود امنیت در جامعه کنونی و نبودن رهبر در جامعه فعلی عراق، می توان گفت که بعد از سقوط صدام نیز کاری در این عرصه صورت نپذیرفته در نتیجه دانشجویان نیز همچون سایر مردم و جوانان به مسائل روزمره زندگی سرگرم شده اند.
- ظاهرا برخی از احزاب اخیرا به توانایی بالقوه دانشجویان پی برده اند و درصدد جذب برخی از دانشجویان در نهادهای سیاسی خود هستند تا از طریق آنان به اهداف سیاسی خود در طبقه جوان نایل شوند.
- با سقوط صدام و افزایش پول در دست مردم، بسیاری از جوانانی که معدل حضور در دانشگاه های دولتی را ندارند به دانشگاه های آزاد یا غیردولتی می روند. به طور کلی می توان فضای دانشگاههای عراق از لحاظ فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دانشجویان را در حد دبیرستان های بزرگ ایران دانست. یعنی فعالیت هایی وابسته به مسولین دانشگاه. به طوری که روسای تشکل های رسمی دانشجویی در دانشگاه توسط مسؤلین دانشگاه تعیین می گردد.
- همچنین با ایجاد دانشگاههای آزاد در چند ساله اخیر بسیاری از مسولیین مدارک خود را از این دانشگاهها گرفته اند. علاوه بر این بسیاری از نمایندگان و استانداران نیز مدارک خود را از بازار جعل مدارک دولتی در بغداد، خریداری کرده اند. از افتخارات این بازار بنا به گفته یکی از کسبه آن در برنامه تلویزیونی شبکه الجزیره، تعداد فارغ التحصیلانی بیشتر از وزارت علوم دانشگاههای عراق است.
- دانشجویان هیچ برنامه ای برای بعد از فارغ التحصیلی ندارند زیرا مشاغلی به اندازه تعداد فارغ التحصیلان دانشگاههای عراق وجود ندارد تا دانشجویان در انها مشغول شوند. اکثر آنها محل بعد از اتمام دروس را خانه می دانستند.
- به علت مسائل امنیتی جهت ورود به دانشگاه دانشجویان و مهمان ها را تفتیش بدنی می کنند. البته در دانشگاه غیردولتی اهل البیت چنین مسأله ای دیده نشد.
- حجاب در دانشگاهها در مقایسه با سطح جامعه بسیار متفاوت است؛ اکثر دختران دانشجو بدون چادر در دانشگاه حاضر می شوند. لباس هایشان تمام بدن به غیر از صورت و کفین را پوشش می دهد اما از لحاظ رنگ و طرح چندان مناسب نیستند. به طوری که دانشگاه برای لباس دختران ضوابطی تعیین کرده و در آن رنگ لباس را به سفید و مشکی محدود ساخته بود. با این همه تعدادی از دانشجویان با لباسهای رنگ روشن و زننده، تنگ و نامناسب حاضر می شدند.
- روابط دختر و پسر در دانشگاهها آزاد است (همچون ایران) یعنی بسیار از آنها با یکدیگر دوست اند و هیچ محدودیتی در صحبت کردن با یکدیگر (حداقل در محیط دانشگاه) ندارند. البته برخی از این دوستی ها به ازدواج منجر شده ولی دانشگاه و دولت هیچ گونه کمکی در راستای ازدواج دانشجویی نکرده اند.
- با ورود ماهواره به جامعه عراق، شبکه های ماهواره ای عربی به منابع اصلی خبری و فرهنگی جوانان و نیز دانشجویان عراقی تبدیل شده است. بسیاری از این شبکه ها نیز توسط سعودی ها حمایت می شوند. حدود 43 شبکه عربی به طور غیر مستقیم از سوی وهابی های شبه جزیره حمایت می شوند. شبکه های رسمی کشور عربستان نیز در بین کانال های عربی تعداد زیادی را داراست.
پس به طور عمده دانشجویان عراقی از شبکه های عربی (که اکثر آنها ضد جمهوری اسلامی هستند) تاثیر می پذیرد و حتی اطلاعات خام خود را از این شبکه ها می گیرد و به تحلیل می پردازد چه رسد به تاثیر گرفتن از تحلیل های ضد ایرانی آن کانالها.
اما دانشجویان نیز همچون روحانیون و سایر اقشار جامعه  در برابر عشیره استقلالی از خود ندارند که در بخش وضعیت سیاسی آمده است. 

 




گروه وهابیت شناسی ::: پنج شنبه 87/5/24::: ساعت 12:0 عصر

بخش هفتم؛ دید عراقی ها به ایران و ایرانی:
- به گفته یکی از مسئولین کنسولگری ایران در کربلا، خانواده شیرازی نفوذ بسیاری در این شهر دارند و دید شیرازی ها به ایران چندان مثبت نیست. دانشگاه اهل البیت نیز تحت نفوذ شیرازی هاست. کربلا دو حوزه علمیه دارد که یکی در دست شیرازی هاست و دیگری منسوب به آیت الله مدرسی می باشد.
- عراقیها از یادآوری دوران جنگ هشت ساله با ایران راحت نیستند شاید احساس شرم دارند از اینکه با برادران شیعه خود جنگیده اند. شاید هم به دلیل کشته هایی که داده اند از ایرانیان چندان راضی نباشند و یاد کشته هایشان دلیل ناراحتی از یادآوری جنگ است. حتی برخی هنوز هم جنگ عراق علیه ایران را یک جنگ درست می دانند و معتقدند که درگیری ای بود و خاتمه پیدا کرد و خود را متجاوز نمی دانند تا از آن احساس شرم کنند.
- به طور کلی عراقیها با ایرانیان رابطه خوبی ندارند چونکه ایرانیها را نژادی پایینتر از خود می دانند و حتی در افراطی ترین شکل معتقدند که اسلام به قوم عرب نازل شد چراکه عرب لایق آن بود. این مسئله در زمان عباسیان در اوج قرار داشت و آن دوران برای اعراب یادآور سیادت و سروری بر سایر اقوام مسلمان است. همچنین ناسیونالیسم عربی در دوره استقلال از ترکهای عثمانی و ایجاد کشورهای عربی به اوج رسید. این حس بر اثر تحریکات استعمار جهت ایجاد اختلاف بین مسلمانان (در ایران و سرزمین های عربی) در حکومت های معاصر عراق نیز مشاهده می شد. بر اساس همین مبنا بود که صدام نیز خود را داعیه دار حرکت عربی در منطقه می دانست که البته بعد از حمله وی به کویت (که کشوری عرب است) اعراب را از وی روی گردان نمود. قبل از او، انور سادات و قبل تر ملک فیصل چنین ادعاهایی داشتند.
مجموعه این فعالیتهای سردمداران سیاسی و حتی علمی جهان عرب علیه ایرانیان با عملکرد محمدرضا پهلوی تشدید می شد. چرا که سردمداران پهلوی و نخبگان غربزده ایرانی نیز با عرب مخالفت می کردند و خود را برتر از آنها قلمداد می کردند.
برآیند این مسائل فرهنگی در طول قرن اخیر، منجر به نگاههایی منفی و اغلب غیرمنصفانه و نادرست از سوی هر دو طرف ایرانی و عراقی به طرف مقابل شده است. به طوری که می توان دید بسیاری از عراقیها به ایران و ایرانی ها را منفی دانست.
- جالب تر اینکه عراقی ها در مسائلی چون توصیف آب وهوای ایران، مناطق جغرافیایی و حتی میزان پیشرفت تکنولوژیکی منصفانه برخورد می کنند اما در مقام مقایسه نقاط مثبت ایرانی ها را مخفی و حتی برعکس منعکس می کنند.
برای مثال برخی از عراقی ها علی رغم اذعان به پیشرفته تر بودن ایران در مسائل علمی، مدارک علمی دانشگاههای عراقی را معتبرتر عنوان می کنند. یا درس خواندن در دانشگاههای عراق را مشکلتر از درس خواندن در دانشگاههای ایران می دانند. همچنین اتومبیل های وارداتی خود را مایه فخر و مباهاتی می دانند که ایرانیان از این نعمات محرومند.
- البته بسیاری نیز دیدی مثبت به ایران دارند. (خصوصا اساتید دانشگاهها) از ایران هسته ای با مباهات و تحسین سخن می گفتند و یا برخی جوانان عراقی (زن و مرد) به حضور در ایران و نیز ادامه تحصیل در آن علاقه زیاد نشان می دادند. احمدی نژاد را خوب می شناختند حتی از وی انتظار کمک به پیشرفت عراق (در تهیه انرژی برق و ...) را داشتند.
- در مناطق اطراف حرم نیز برخوردها متفاوت است. برخی ایرانیان را افرادی ناجور می پندارند و علاقه ای به ایجاد ارتباط با آنها ندارند حال آنکه برخی، از هم صحبتی با ایرنیان خوشحال می شوند و سعی می کنند به آنها در حل مشکلاتشان کمک کنند. افرادی که به ایران مسافرت کرده اند یا ایران و مواضع اسلامی آن را دقیق تر می شناسند یا به تاریخ و تمدن گذشته ایران علاقمند اند یا از قدیم پدران آنها با زائران ایرانی محشور بوده اند یا رگه های ایرانی دارند، از این دسته اند.
- هنوز هم علایقی در عراق دیده می شود که می خواهند از طرق مختلف به ایرانیان ضربه ای فرهنگی بزنند. همانطور که می دانیم دین زردشت دین اقوام ایرانی و فارس است. مطمئنا این نکته را اعراب عراقی هم می دانند. با این وجود روز میلاد حضرت رسول(ص) و امام جعفرصادق(ع) پرده ای در مسجد کوفه نصب شده بود که روی آن نوشته شده بود(به عربی): روز میلاد پیامبر، روز خاموشی آتش مجوس.




گروه وهابیت شناسی ::: پنج شنبه 87/5/17::: ساعت 6:0 عصر

بخش ششم؛ رفاه و خدمات:
- قیمت مواد غذایی در برخی از موارد مثل ایران است و در برخی هم از ایران گرانتر است.
- در عراق سه نوع نان دیدیم که مردم برای مصارف روزانه از دو نوع استفاده می کنند و نوع سوم همان نان گرد مخصوص ساندویچ و خصوصا همبرگر است که کمتر از دو نوع دیگر دیده می شود. شکل یکی از نان ها شبیه تافتون است اما کمی کوچکتر و نوع دیگر شکلی خاص دارد چیزی مثلی شکل که نان متداول در ساندویچی ها این نان است. نان های عراق خمیر کمی دارند. به طور کلی قیمت نان در عراق گرانتر از ایران است. قیمت هر قرص نان (دو نوع متداول) 80 دینار یعنی حدود 65 تومان.
- قیمت گازوئیل و بنزین لیتری 500 دینار (400 تومان) است. اتومبیل های متداول در عراق سواری های شرق آسیایی (تویوتا، هیوندا، دوو) و ون های متعلق به شرکت های کیا و ... است. تقریبا همه اتومبیل های موجود در عراق دنده اتوماتیک اند. البته نکته جالب اینکه شرکت امریکایی جنرال موتورز شرکت کیا، دوو و ... را خریداری نموده است و در واقع عمده بازار اتومبیل عراق در دست امریکا است.
- پمپ بنزین های دیده شده دو نوع اند. یک نوع پمپ های برقی که انواع پیشرفته تر آن در ایران وجود دارد و عمدتا در شهرها واقع اند. نوع دیگر که بین راهها واقع شده، دستی اند یعنی سوخت زدن به اتومبیل از طریق تلمبه دستی و قیف و ... انجام می گیرد. احتمالا بیشتر گازوئیل دستی باشد تا بنزین.
- قطعی برق در عراق بسیار زیاد است و در شبانه روز میزان استفاده مردم از برق شهری حدود 8 ساعت است. نوع دیگری از تهیه برق مورد نیاز در هر محله به وسیله یک ژنراتور گازوئیلی توسط یکی از محلی ها صورت می گیرد. مخارج تولید انرژی برق و دستمزد مسئول آن توسط اهالی محل به صورت ماهانه پرداخت می شود.
اما این کار هم موجب برخورداری از برق در ساعاتی که برق شهری قطع است نمی شود و آنهایی که به برق نیاز دارند در منزل، مغازه (خصوصا مغازه های آب میوه و بستنی فروشی و ...) و هتل خود از موتورهای برق کوچک استفاده می کنند.
- در سطح شهرها سیمهای بسیار بسیار زیادی به طور نامنظم در فضای خیابانها و کوچه وجود دارند که چهره شهرها را خراب کرده اند.
- عمده جاده های آسفالت شده در عراق کیفیت چندان مطلوبی ندارند و از جاده های متوسط ایران سطحی پایینتر دارند. البته جاده های نزدیک مرز عراق بسیار خراب تر از مناطق دیگر است. بهترین جاده عراق بزرگراه جدید بصره-بغداد است که می توان گفت در سطح بهترین بزرگراههای ایران از لحاظ کیفیت آسفالت است و مسیر حمل و نقل تسلیحات نظامی و مواد سوختی اشغالگران.
- مصالحی که در ساخت و ساز به کار می رود نامرغوب به نظ می رسیدو کمااینکه بسیاری از محل های تازه ساز (در سطوح متوسط و پایین جامعه) خیلی زود خراب شده اند.
- محل مرزبانی و نظارت بر ورود و خروج مسافرین مرز مهران، دولت عراق، در مرز این کشور هیچ گونه استراحتگاهی تعبیه نکرده اند و در حدود دو کیلومتری از مرز، نماز خانه و فروشگاه و رستوران وجود دارد.
- آب های عراق چندان بهداشتی به نظر نمی رسند ضمن اینکه آب استراحت گاه مذکور در نزدیکی مرز قطع بود و مجبور به استفاده از آب معدنی برای وضو یا شستن دست و صورت بودیم.




گروه وهابیت شناسی ::: سه شنبه 87/4/25::: ساعت 12:0 صبح

   1   2      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 3


کل بازدید :54147
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<