بخش دوم؛ فرهنگ عمومی:
عراق کشوری است با شهرها و روستاهای فراوان. مردم عراق با توجه به شرایط تاریخی و کنونی خود و مسایل قومی، مذهبی و... دارای آداب اجتماعی، رسوم، خلقیات و رفتارهای فرهنگی خاص خود هستند که تعامل با مردم این کشور، نیازمند شناسایی مسایل مذکور است. لذا در این بخش به مسایل زندگی شهری، وضعیت رسانه ها، ورزش، سطح سواد و سایر مولفه های فرهنگ عمومی جامع عراق می پردازیم. به طور عمده رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مردم عراق که مشاهده شده، توصیف می گردد.
- قبل از هر چیز جالبترین ویژگی مردم عراق از نظر خود را خواهم آورد. عراقیها در صورت نیکی دیدن از کسی در اولین فرصت آنرا به بهترین وجه جبران خواهند کرد. اما اگر هم نخواهند که با کسی رابطه خوبی داشته باشند، تمام سعی خود را می کنند که زیر دین طرف مقابل قرار نگیرند یعنی «نمک گیر او نشوند». بهترین راه برای نمک گیر کردن عراقیها این است که در برخورد اول کاری برایش انجام دهید. همین مسئله موجب خواهد شد که تا آخرین لحظه ای که با شماست، به شما خوبی کند. خوبی کردن به عراقی می تواند تعارف تکه ای نان یا مقداری آب باشد، یا هر خوراکی دیگری و یا صحبت کردن با او و از او حال و احوال پرسیدن، یا هدیه ای دادن و الخ.
- معماری بازار و مغازه ها در نجف نظم بیشتری از کربلا دارد. بافت مغازه های اطراف حرم عمدتا قدیمی و کوچک است اما دکان های دورتر از حرم معمولا با اندازه های مناسبتری هستند یعنی امکان حضور مشتری در داخل این مغازه وجود دارد. ضمن اینکه مغازه های دورتر از حرم بافت تازه تری دارند.
- عراقیها قبل از گرفتار شدن به دست حزب بعث و حکومت دیکتاتوری صدام، کشوری با سرمایه های زیرزمینی نفت، خاکی حاصلخیز، آبی فراوان در بین النهرین، تاریخ و تمدنی غنی و شهرهای اصلی علم آموزی در تاریخ جهان اسلام، بودند(بغداد، کاظمین، حله، نجف) اما با شروع دیکتاتوری، زورگویی و ظلم های صدام و خصوصا بعد از تحریم های جهانی علیه عراق (به دلیل حمله به کویت) اوضاع کشور از لحاظ اقتصادی و علمی و فرهنگی رو به وخامت نهاد. بسیاری از دانشمندان و نخبگان از کشور اخراج شدند و یا فرار کردند (حدود 4 میلیون عراقی در زمان صدام از عراق گریختند) مابقی نیز اجازه هیچ نوآوری و ابداعی را نداشتند. حقوق ها بسیار کم و ناچیز بود. رابطه علمی و فرهنگی با کشورهای قوی تر برقرار نمی شد، در نتیجه عراق به حالت 35 سال پیش خود ماند. در این میان رشد دو نسل در عراق مورد ظلم قرار گرفت یعنی نوجوانان و جوانان کنوی عراق و پدرانشان.
اما نکته بسیار جالب اینکه بسیاری از پیرمردان و پیرزنان عراقی سواد دارند. به طورکلی عراقیها در دروران قبل از صدام انسانهایی اهل مطالعه در جهان عرب شناخته می شدند. ضرب المثلی عربی بود که می گفت: مصری ها کتاب می نویسند، لبنانی ها چاپ می کنند و عراقیها می خوانند. اما اکنون مردم عراق افرادی دور از کتاب و علم آموزی هستند و فرسنگها راه برای رشد و توسعه در پیش دارند. به طوریکه کتابفروشی ها اغلب در کوچه های تنگ، زیر زمین ها و خیابانهای فرعی قرار دارند.
- در کتاب فروشی ها کتب دکتر شریعتی (خصوصا حج، شیعه علوی شیعه صفوی و یک عنوان دیگر) فراوان است. چندکتاب از امام خمینی و آیت الله بهجت نیز در کتابفروشی های مذهبی دیده شد.
- در همه نقشه ها خلیج فارس، خلیج عربی معرفی شده است. در تمام کتب درسی دانش آموزان نیز از اسم خلیج عربی استفاده می شود و حتی برخی تا کنون اسم خلیج فارس را نشنیده اند البته برخی هم از حساسیت ایرانیان به این مسئله آگاه بودند.
- ورزش مورد علاقه مردان و پسران عراقی فوتبال است. نوجوانان عراقی فوتبال را حرارت زیادی بازی می کنند گرچه عمدتا در زمین های خاکی (وبعضا روی آسفالت خیابانها) و با پاهای برهنه (بدون کتانی) بازی می کنند. همچنین در تماشای مسابقات فوتبال از تلویزیون نیز بسیار پرشور حاضر می شوند، خصوصا در نگاه کردن به بازی تیم های یا باشگاهی ملی عراق.
- از ورزشکاران و هنرمندان ایرانی فقط علی دایی و علی کریمی شناخته شده و محبوب اند. در بین تیم های ورزشی ایرانی تیم فوتبال سپاهان را خوب می شناسند. احتمالا به دو دلیل، اولا دو تن از بازیکنان محبوب تیم ملی عراق در این تیم ایرانی توپ می زنند(یعنی عبدالوهاب ابوالحیل و عماد محمد رضا)؛ ثانیا موفقیت های چندساله اخیر این تیم (خصوصا نایب قهرمانی آسیا در سال گذشته و حضور در لیگ قهرمانی مسال آسیا) سبب معروف شدن و محبوبیت سپاهان در عراق شده است.
- عراقیها اصلا با سینمای ایران و بازیگران آن آشنا نیستند و هیچ فیلم سینمایی ایرانی در ویدئوکلوپ ها وجود ندارد بلکه در حال حاضر(فروردین 87) چند سریال ساخت ایران در شبکه های عراقی پخش می شود. سریال امام رضا از شبکه فرات (متعلق به مجلس اعلای اسلامی عراق) و سریال اصحاب کهف از شبکه المسار پخش می شوند. این سریالها بازگو کننده فرهنگ ایران یا انقلاب اسلامی نیستند بلکه متعلق به مشترکات تاریخی-دینی دو سرزمین است. علاوه بر فیلمهای دوره اسلامی می توان برای ایجاد علاقه و رابطه قوی بین دو سرزمین ایران و عراق از تاریخ باستانی مشترک دو کشور بهره برد. همچنین می توان از طرقی دیگر چون کتاب، همایش، برنامه مستند و ... به تاریخ (باستانی و اسلامی) مشترک دو کشور پرداخت.
- همچنین اکثر فیلمهای سینمایی رایج در کلوپ ها امریکایی و هالیوودی اند. رتبه دوم هم به فیلمهای عربی تعلق دارد که اکثرا ساخت مصر و بعضا سوریه اند و تصویر کننده فضایی غیردینی و باحجابی نامناسب، اغلب عاشقانه و ... هستند. اکثر فیلها به صورت دی وی دی فروش می روند و هیچ گونه نظارتی روی محتوای فیلمها وجود ندارد. فیلم ضد ایرانی 300 بسیار فراوان بود.
- سقوط صدام به نقطه عطفی در زندگی مردم عراق تبدیل شده. به طوری که در بسیاری از مواقع هنگام گزارش دادن از زمان اتفاقی خاص (چه شخصی و چه عمومی) به قبل یا بعد از سقوط صدام اشاره دارند مثلا می گویند این حادثه بعد از سقوط صدام اتفاق افتاد یا من تا قبل از سقوط صدام دانش آموز بودم.
- در دوران صدام عراقیها در عراق زندانی بودند و در زمانی که حقوق یک دبیر 3 هزار دینار بوده عوارض خروج از کشور حدود 300 هزار دینار بوده (در حال حاضر عوارض خروج از ایران به عراق، 5 هزار تومان است). صدام با این کار هر گونه حضور در خارج از عراق و آشنایی با عقاید نو و احیانا آزادی بخش و آرمانگرا را غیرممکن می ساخت و موجبات تحکیم دیکتاتوری خویش را.
- در قسمت رسانه های جمعی نیز همینطور بوده است. عراقیها هیچ شبکه ای به غیر از دو شبکه که متعلق به حکومت بعث بوده را نمی دیدند. شبکه عامه و شبکه الشباب به ریاست پسر صدام. استفاده از ماهواره و اینترنت در عراق ممنوع بود. و اینترنت در چهار سال اخیر در عراق رشد کرده است.(ماجرای تلفن ثابت و همراه نیز از همین مقوله است.) بعد از سقوط صدام با افزایش پول در دست مردم عراقیها به استفاده از شبکه های ماهواره ای روی آوردند. در حال حاضر عراقیها به بیش از 300 شبکه ماهواره ای عربی زبان دسترسی دارند.
- تا قبل از سقوط صدام خطوط موبایل (حداقل برای عامه مردم) در عراق وجود نداشت اما پس از سقوط صدام یا اشغال عراق به دست امریکاییها، نسل سوم تلفن های همراه به عراق آورده شد و چندین اپراتور یا شبکه ارتباطی در عراق فعالیت می کنند برخی در مناطقی خاص و برخی در سراسر عراق. استان های کربلا و نجف سه اپراتور دارند(آسیا سل، اثیر و شبکه ملی عراق)
- قیمت گوشی موبایل تقریبا برابر با ایران است. گوشی ها و وسایل الکتورنیکی از سمت دبی وارد می شود. متداولترین گوشی در عراق نوکیا است. بعد از آن موتورلا و سپس گوشی های سامسونگ و ال جی و مارکهای غیر معروف چینی. اما از همه بیشتر، شاید حدود 80 درصد گوشی ها، نوکیا است. جالب اینکه برخی اصلا مارک سونی اریکسون را نمی شناختند. نکته اینکه عراقیها علی رغم تنفر از یهود بیش از 80 درصد از گوشی های منتسب به یهود استفاده می کنند.
- نکته جالب اینکه در بین عراقیها افراد عینکی بسیار کم است که سه دلیل (قابل جمع) می تواند داشته باشد. یکم؛ تلویزیون و استفاده بیش از حد از آن در چند ساله اخیر وارد زندگی مردم شده است چراکه در زمان صدام، عراق دو شبکه تلویزیونی داشت و صنعت سینما در آن دوران از بین رفت، در نتیجه برنامه های تلویزیونی زیاد و جذابی برای عراقیها پخش نمی شد. اما اکنون بیش از 300 شبکه جذاب در دسترس عراقیهاست و زمان زیادی از اوقات خود را جلوی این جعبه جادو می گذرانند. دوم؛ از آنجا که بسیاری از افرادی که عینکی اند افرادی حوزوی و دانشگاهی اند می توان عینکی بودن یا نبودن را به میزان مطالعه عراقیها ربط داد. یعنی چون مطالعه در عراق بسیار کم است، چشم ها نیز کمتر به زحمت می افتند و کمتر ضعیف می شوند. سوم؛ به دلیل کمبود آموزشها (ی عمومی و تخصصی) و گران بودن امکانات چشم پزشکی رسیدی به این مسئله برای مردم عراق مهم نیست. یعنی چه بسا تعداد افرادی که ناراحتی های چشمی دارند بیشتر از این حد باشد ولی نه شخص اطلاعی از چگونگی درمان داشته باشد و نه هزینه آن را، و نه دکتر متخصص چشم پزشکی در دسترس باشد.
- تهاجم فرهنگی بسیار خطرناکی از طریق رسانه ها در حال صورت گرفتن است که نشانه هایش در فرهنگ مذهبی مردم، فرهنگ مصرف و علایق فرهنگی آنها دیده می شود. مصرف گرایی در عراق غوغا می کند گرچه در حال حاضر از مصرف گرایی در ایران ضعیف تر است اما به پدیده بارزی تبدیل شده که نتایج آن به سادگی دیده می شود و در بخشهای مختلف این تحقیق به برخی از آنها اشاره شده است. همچنین نمونه هایی از تهاجم فرهنگی در بخش های مختلف گزارش، در بین مطالب وجود دارد.
- مردم عراق در دروان حکومت صدام از پیشرفت بازماندند و حتی پوسته تمدن مدرن به این کشور وارد نشد. در نتیجه عرب عراقی بعد از صدام سعی می کند که با استفاده هر چه بهتر و بیشتر اتومبیل، لباس، موبایل و ... این عقب ماندگی از سایر کشورهای همسایه را جبران کند. این مسئله با وجود تاریخ و گذشته غنی عربی عراقیها، و خصوصا تعصب و برتر بینی نسبت به عجم ها، تشدید می شود به طوریکه یک عرب بنابر تعصب عربی خویش برای خود ننگ می داند از یک عجم عقب مانده تر باشد. و این مسئله به نوعی مصرف گرایی عصیان گریخته در عراق ظاهر شده تا بلکه از این طریق از حس خودکمتر بینی مذکور رهایی یابند.
البته دو نکته، ذیل این مطلب ضرورری می نماید:
الف- تعصب عربها نسبت به نژاد خود، بدین معنی نیست که همیشه اعراب سرور و ارباب قوم های دیگر بوده اند بلکه این حس از طریق استعمار در قرون اخیر به اعراب تزریق شده تا بدین وسیله اختلافی عمیق بین اقوام مسلمان ایجاد کنند.
ب- همانطورکه اشاره رفت یکی از دلایل مصرف گرایی در عراق، نگاه اشتباه اعراب به قومیت ها است لذا با اصلاح این دید غلط می توان اعراب را از نقاط قوت اقوام دیگر نیز آگاه کرد.
چنانکه دلایل دیگری نیز در توجیه رشد مصرف گرایی در عراق وجود دارد و آن اینکه، بر اثر جنگها و تحریم های بین المللی در دوران صدام، درآمدهای اقشار مختلف مردم بسیار پایین بود به طوری که مردم فقط در حال گذران زندگی بودند و از آن مهمتر که صدام با انحصارطلبی حزب بعث، اعمال تبعیض های قومی و دینی و ... چنان عرصه فکری و روانی را برای مردم تنگ کرده بود که دو نسل کنونی عراق هیچ آرمان و آرزویی را در سر نمی پروراندند، جز رهایی از دست صدام. بعد از ورود اشغالگران و سقوط صدام، مردم عراق گمان می کردند که به تمام آرزوهای خود خواهند رسید ولی اینطور نشد. چرا که ساختن عراق به فکر و اندیشه و آرمانهایی بزرگ نیاز داشته و دارد و اینها چیزهایی بودند که مردم عراق از آنها دور نگه داشته شده بودند. متاسفانه در شرایط کنونی عراق نیز، شرایط طوری نیست که مردم به مسائلی بیش از حوزه خود (غذا، مسکن، پوشاک و شهوت و ...) فکر کنند. زیرا بر اثر نبودن مسایلی چند همچون امنیت، آینده ای روشن برای عراق و رهبری الهی و مقتدر و... جوانان عراقی سردرگم به دنبال نیازهای غریزی خود می روند و کسی در صدد هدایت آنها به مسیرهای سازنده نیست. مسئله آرمانگرایی در جلسه با آقای قبانچی، امام جمعه نجف، برای بنده قطعی شد. ایشان (که سالها در ایران حضور داشتند و با فضای انقلاب و جمهوری اسلامی کاملا آشنا هستند) گفتند «نقطه قوت شما ایرانیها این است که آرزوها و آرمانهای بزرگ دارید». که تلویحا اشاره به عدم وجود آرمان در بین مردم عراق خصوصا جوانان دارد.
یکی از مواردی که می توان آن را از موجبات عدم پیشرفت عراق و هر چه بیشتر غربزده شده آن دانست، عدم وجود خودباوری در عراقیها خصوصا در نسل جوان آن است. شیعیان عراقی تا قبل از دولت شیعی جدید، باور نمی کردند که شیعه بتواند در عراق حاکم باشد.
- طرح بسیاری از لباس های مردم پلنگی و نظامی است. حتی این مسئله به لباس هاس زیر و چفیه ها سرایت کرده که شاید اولا نشاندهنده فرهنگ نظامی و مسئله رسیدن به آرامش از حضور نظامیان باشد و ثانیا تاثیر حضور نظامیان اشغالگر که اکثرا لباسهایی شبیه به موارد دیده شده در زندگی مردم و بازار است.
- اکثر مردان و خصوصا جوانان عراقی در دو چیز به خود سخت نمی گیرند، نگاه کردن به زنان نامحرم در رسانه ها و حتی رودررو؛ گوش دادن به صدای خواننده زن.
- همچنین جوانان عراقی به ریش های پرفسوری و روی چانه علاقه بسیاری دارند و تعداد زیادی از ایشان به این صورت در جامعه ظاهر می شوند. یکی از نمونه های تغییر فرهنگی بعد از سقوط صدام و وارد شدن ماهواره ها، تغییر در چهره ظاهری جوانان، تبعیت از مدهای لبلس و مو و ... است.
- مردان و خصوصا جوانان در موارد زیادی لباس های یکدست ورزشی (بلوز و شلوار) می پوشند و به همین صورت در سطح شهر حاضر می شوند. تعداد زیادی نیز از شلوارهای جین استفاده می کنند و برخی شلوارهای پارچه ای ساده می پوشند.
- سیگار بین مردان خصوصا جوانان رایج است. به حدی که بسیار از آنها با خاموش کردن یکی دیگری را روشن می کنند. البته بسیاری نیز سیگار استعمال نمی کنند ولی نکته اینکه در جامعه عراق سیگار چیزی منفی، مضر و اعتیاد آور به حساب نمی آید. علی رغم اینکه تعداد زیادی از عراقیها اصلا با مواد مخدر (خصوصا مواد جدید) اصلا آشنایی ندارند چه رسد به استعمال و اعتیاد به تریاک و ... در نظرشان بسیار منفور است.
- یکی از مراکز تفریحی جوانان شهری، مراکز بلیارد هست. یکی از مراکز بلیادر شهر کربلا در نزدیکی نهر علقمه قرار دارد که افراد زیادی از جوانان در آن حضور دارند.
- عراقیها شیرنی های بسیار خوشمزه ای دارند که میزان شیرینی برخی از آنها بسیار زیاد است. شیرینی ها در عراق انواع مختلف و معتنابهی دارند.
- همانطور که در بخش اول آمده عراق مهد تمدن های باستانی بوده است. این مسئله به عنوان یک سرمایه معنوی غنی مایه افتخار و مباهات در بین عراقیها مطرح می شود. شهر تاریخی بابل (در نزدیکی شهر حله امروزی) یکی از مراکز تاریخی-فرهنگی عراق می باشد که یادآور پادشاهانی چون حمورابی و بخت النصر است.
- جایگاه زنان در عراق همانند بسیاری از مناطق سنتی ایران و ممالک عربی چندان مناسب نیست. البته در دولت جدید زنان در عرصه های مختلف اجتماعی وارد شده اند. تعدادی از کرسی های پارلمان و مجلس استان ها به زنان تعلق دارد. البته این بدانم معنی نیست که مردم و خصوصا مردان عراقی این مسئله را پذیرفته باشند بلکه طبق قانون مجبورند در هر سه رای به یک زن رای دهند.
در مسئله عدم استقلال فکری و وابستگی به عشیره که در بخش وضعیت سیاسی مفصلا ذکر خواهد شد، باید گفت که زنان و دختران وابستگی فکری بیشتری به روسای عشیره و مردان دارند.
- در حال حاضر چاقی در عراق برای زنان ارزش است به طوری که در داروخانه ها کپسولهای چاق کننده ای به اسم «مشهی» وجود دارد. این مسئله در تاریخ ایران وجود داشته و همچنان زنان ایرانی زیادی نیز چاق اند اما دیگر در ایران چاقی یک ارزش نیست. به دو دلیل؛ در زمانی که سطح زندگی عموم مردم، میزان درآمد و معیشت آنها کم باشد چاقی می تواند به افراد شأن اجتماعی بالا بدهد چراکه نشاندهنده استفاده از غذاهای خوب و در نتیجه سطح مالی مناسب است اما با پیشرفت جامعه و افزایش سطح رفاه عمومی افراد به دنبال حفظ زیبایی، به اندام متناسب و لاغر روی می آورند. در ضمن دلیل دیگری را هم می توان آورد و آن اینکه چاقی از مولفه های فرهنگ این سرزمین ها بوده در حالی که در غرب مدرن اندام متناسب و لاغر پسندیده می شده است. در ایران نیز این ذائقه (چاقی) با ورود فرهنگ غربی به صورت تقلیدی تغییر یافت. این کار توسط عکسهای مجلات، فیلم ها و عروسکها (مثل باربی) صورت گرفت که زن ایده آل در آنها زنی لاغر اندام با اندامی کشیده، چشمهای آبی یا سبز و موهای بلوند تصویر می شود. مؤید این ادعا اینکه ذائقه ایرانیان در قدیم چشمها و موهای مشکی بوده است که در شعر شعرا بسیار آمده اما امروزه به چشمهای آبی یا سبز و موهای روشن تغییر مزاج داده.
- مردم عراق عکس گرفتن را برای زن درست نمی دانند. یعنی در یک جمع (مثلا دانشگاهی) زنان در میان مردان و یا حتی به تنهایی حاضر نمی شوند که عکس بگیرند.
- آداب سلام و احوال پرسی عراقیان نیز از قرار زیر است: با افرادی که بعد از مدتها می بینند یا تازه آشنا می شوند 3 بار و در سلام علیک روزانه یک بار روبوسی می کنند. اصطلاحاتی را که در حال و احوال پرسی استفاده می کنند:
«الله یساعدک (یساعدکم)» برای تشکر و خسته نباشید گفته می شود، «رحم الله والدیک» برای تشکر و ابراز محبت گفته می شود. «شرفنا» برای خوش آمد گویی و تعارف به معنای «به ما افتخار دادید» به کار می رود. در خداحافظی نیز از اصطلاحات روبرو استفاده می کنند، «الله محمد علی معک»، «الی القاء»، «مع السلامه». البته این جملات فقط تعدادی از اصطلاحاتی است که عربها به کار می برند.
1. وهابیت، یعنی تبدیل اهل سنت به یک مکتب، یا به عبارتی سنیایسم که سعی میکند، براساس آموزههای اهل سنت مکتبی بنا کند که در مسائل درونی و برونی انسان نظریه سازی کند و مثل همه مکاتب، دارای یک سیر تاریخی در مفهومسازی است که یافتن ریشههای تاریخی و جغرافیای این مکتب بسیار ضروری است.
2. مکان و فضا و جغرافیای این مکتب عربستان است و این جغرافیای فرهنگی سخت بر چارچوب معرفتی این مکتب تأثیرگذاشت. عربستان یک کشور پهناور صحرایی است که فضای انتزاعی در آن راه ندارد و فضای حس گرا و احساس گرا بر آن حاکم است. به همین دلیل دانش حاکم بر شبه جزیره عربستان ادبیات است.
3. روشنفکری قرن نوزدهم عربستان تحت الحمایه انگلستان به باز تولید فرهنگ عربستانی در قالب دین اهل سنت، پرداخته است و روششناسی این بازتولید در قالب تحویل و تقلیل تسنن به دین یهود انجام پذیرفته (پروستانتیزم اسلامی تسننی) یا قوالب تفسیر بنیادگرایی یهودی برای تفسیر اسلامی سنی به کار برده شده است (مانند تفسیر یهود تشیع در قالب بهائیت در قرن نوزدهم که پروتستانیزم شیعی نام دارد.)
4. به همین دلیل، وهابیت در نقاطی رشد میکند که حالت قبائلی و صحرایی داشته باشد؛ مثل پاکستان و افغانستان، چون فقط در این فضاهای سنتی است که قدرت باز سازی و بازتولید خود را دارد و در فضاهای شهری و یا غیر قبائلی رشدی ندارد.
5. وهابیت چون بیابان گرایی را محور جغرافیای فرهنگی خود قرار میدهد، بر فرهنگ شهری میتازد و این را با شعار زهد و سادگی و غیره عجین میکند که بعد مذهبی به آن میبخشد، ولی در قالب نظریه ابن خلدون که همین کوچنشینان بریکجانشینان را ترسیم میکند، میگنجد.
6. زمینهساز حکومت پادشاهی عربستان، همین وهابیت است، چون فضای سیاسی ترسیم شونده توسط وهابیت، همان پادشاهی است که براساس امیری و امرایی بیانگردانی بنا میشود. زیرا تصلب گرفته شده از یهودیت با پادشاهی همگون و همنوا است؛ چنان که در تورات آمده است.
7. وهابیت یک نوع سکولاریسم زهدگرا را در بطن خود دارد؛ پس هرگونه معنای فرامادی حاکم بر زندگی دنیوی را نفی میکند و فقط زهد را ترویج مینماید و یک زهد خشک و مناسکی را حاکم میکند؛ پس با هرگونه ولایت و عرفان مخالفت کرده، نوک مخالفت را متوجه هرگونه معناگرایی غیردنیوی به عنوان شرک کرده، نوعی توحیدگرایی غیرمعناگرا را ترویج میکند.
8. مخالفت با شیعه و تشیع در همین قالب است، چون شیعه یک توحیدی ولایت مدار و معناگرا دارد که تار و پود زندگی دنیوی و اخروی را میپوشاند. وهابیت معناگرایی استدامه یافته از دنیا تا آخرت را نفی میکند و فقط به آخرت عملگرای قیامتی اعتقاد دارد؛ به همین دلیل باید گفت که این مکتب به نوعی خشونت عملگرا و زندگی خصوصی و عمومی معتقد است و اگر شکل حکومتی به خود بگیرد، حکومتی بسیار خشن خواهد بود.
9. پارادایم اسلامی یا الگوی تاریخی آن براساس خلیفه دوم شکل میگیرد که اسلامی مختص به او است. شناخت این نوع تفسیر در تاریخ اسلام میتواند ما را به شناخت معرفتی وهابیت برساند و فرق آن با تفسیر دیگر خلفای راشدین و بطور خاص با امام علی(ع) میتواند نقاط برخورد وهابیت با شیعه را بیان کند.
10. وهابیت پس از انقلاب اسلامی ایران بازسازی فکری و معنوی خود را آغاز کرد؛ چرا که نوعی واماندگی فکری و ساختاری را در جهت بخشیدن معنوی و اسلامی به جهان امروز احساس کردند و همان مذهب مورد غضب آنها، موفق به راندن غربیها از لبنان و دیگر کشورهای اسلامی شد. پس دست به یک سری خشونتهای جهانی علیه کشورهای غربی و به طور خاص، امریکا زد که البته آنها نیز از این خشونتگرایی سخت استفاده کردند که روند آن تا حال هم ادامه دارد.
این گزارش در در 11 بخش به توصیف جنبه های مختلف جامعه عراق و فرهنگ مردم آن پرداخته است. اما در ابتدا چند نکته درباره نحوه جمع آوری مطالب و روش تنظیم گزارش ضروری است.
الف- در مرحله جمع آوری اطلاعات از چند روش به طور همزمان استفاده شده است. برخی از مطالب بر اساس مشاهدات محققین بوده و برخی دیگر در مصاحبه با چندین ایرانی ساکن در جامعه بدست آمده است. در ضمن مقدار زیادی از مطالب نیز از طریق اطلاع رسانهای مختلف در طبقات مختلف جامعه عراق (کاسب، کارگر، دانشجو، راننده، جوان، میانسال و کهنسال) گرفته شده است. «اطلاع رسان کسی است که محقق از طریق او، اطلاعات کسب می کند و با پاسخگو و مصاحبه شونده فرق دارد. این واژه بیشتر توسط انسان شناسان که اغلب برای کسب اطلاعات از روش مصاحبه مشارکتی استفاده می کنند، به کار گرفته می شود».(اسپردلی، 1386، ص11)
ب- تقسیم گزارش به چند بخش جهت نظم دهی به مطالب نوشته شده بود تا خواننده هر موضوع را در جای خود مطالعه کند. اما این بدان معنی نیست که تمام مطالب یک عنوان در زیر سرفصل آن آمده. زیرا برخی از مطالب بین دو یا چند عنوان مشترک بود که جهت جلوگیری از تکرار به نوشتن در زیر یک عنوان بسنده کردیم. برای مثال میزان شهریه دانشگههای غیردولتی عراق را در بحث معیشت آوریده ایم یا تاثیر عشایر در نظرات دانشجویان را در قسمت وضعیت سیاسی.
ج- در ضمن توصیف های صورت گرفته از جامعه عراق، تفاسیر و ارزیابی محقق نیز آورده شده است تا شاید از طریق تفسیر و ارزیابی از رفتار عراقیها و اشیاء ساخته آنها، به نگرش و حتی شناخت فرد و جامعه عراقی دست یابیم. البته ممکن است تعدادی از تفاسیر نادرست باشد که به نوع دید محقق برمی گردد. همچنین برخی از تفاسیر برگرفته از نظرات مصاحبه شوندگان است.
د- در طول نگارش گزارش، مستندات کتابخانه ای که نتایج به دست آمده را تایید می کردند آورده شده است. این مستندات بعد از تهیه گزارش با مطالعه کتب مربوطه به نظر بنده رسید که آوردن آنها را مفید دانستم. همچنین مطالعه کتب بیشتری حول موضوع عراق و مصاحبه با صاحبنظران می تواند موارد نقض یا تاییدی بیشتری را در این مطالب نمایان کند.
هـ- عمده بخش اول از طریق مطالعه کتب و سایتهای اینترنتی به دست آمده است.
بخش یکم؛ توصیف جغرافیایی- جمعیتی عراق و شهرهای بازدید شده:
عراق کشوری است در خاورمیانه در جنوب غرب آسیا. از شمال با کشور ترکیه، از شرق با ایران، از جنوب با کشور عربستان سعودی و کویت، و از غرب با اردن و سوریه همسایه است. کشور عراق از جنوب مرز آبی کوچکی با خلیج فارس دارد و دو رود مشهور دجله و فرات که منشأ تمدنهای باستانی بینالنهرین در طول تاریخ این کشور بوده اند از شمال به جنوب آن روان هستند. نخستین قومهای باستانی ساکن سرزمین کنونی عراق، سومریان، اکدیها و آشوریها بودند. کشور عراق را گهواره تمدن بشریت دانسته اند.
پس از متلاشی شدن امپراتوری عثمانی، کشور کنونی عراق که جزئی از آن بود در سال ???? به تصرف بریتانیا درآمد. در سال ???? عراق استقلال خود را از بریتانیا کسب کرد و تا سال ???? حکومت خاندان هاشمی که دستنشانده بریتانیا بود بر آن حاکم بود تا اینکه در ?? ژوئیه ???? با کودتای تیمسار عبدالکریم قاسم برانداخته شد.
عبدالکریم که دارای عقاید چپگرایانه بود، با برانداختن حکومت سلطنتی، حکومت جمهوری تشکیل داد. دوران حکومت عبدالکریم پنج سال طول کشید تا اینکه در سال ????، عبدالسلام عارف، وی را از حکومت خلع نمود. عبدالسلام عارف در سال ???? درگذشت و برادرش عبدالرحمان عارف، زمام امور را در دست گرفت. در سال ????، عبدالرحمان عارف توسط جناح راست حزب سوسیالیستی عربی بعث برکنار شد و حزب بعث توانست قدرت را در دست گیرد. و این آغازی شد برای قدرتگیری صدام حسین و حاکمیت وی در دهههای آتی.
دولت عراق جمهوری است، پس از براندازی رژیم حزب بعث عراق و رهبر حزب صدام حسین، حکومتی با ریاست جمهوری یک فرد کرد و نخست وزیری فردی شیعه برقرار شده است. اعضای کابینه متشکل از شیعه، عرب سنی و کردها هستند که بیشترین وزرای کابینه از آن شیعیان است.
پایتخت عراق شهر باستانی بغداد است که در مرکز کشور و در ساحل رود دجله قرار دارد. شهرهای بزرگ دیگر اربیل و موصل در شمال و بصره در جنوب هستند. کشور عراق رتبه 44 از لحاظ جمعیت در جهان با تعداد 27,102,912 نفر در سال 2005 و تراکم جمعیت /620 کیلومتر مربع را داراست.
عراق کشوری است با قومیتها و ادیان گوناگون و ساکنان آن را عرب و کرد، ترکمن، گورانی، لک، آسوری، مندایی و صابئین و غیره تشکیل میدهند. کردها در نواحی شمال و شمال شرقی عراق که به کردستان عراق مشهور است زندگی میکنند و از لحاظ فرهنگی، زبانی و طرز پوشش با عربها متفاوتند. ادیانی که در عراق وجود دارند عبارتند از: اسلام، یزیدی، مسیحی، یهودی.
اکثر جمعیت عراق را مسلمانان شیعه تشکیل می دهند. بعد از آن مسلمانان سنی که از دو قومیت عرب و کرد هستند و به مراتب از شیعیان کمترند. سایر ادیان نیز پیروانی چند دارند.
رتبه پهناوری عراق در جهان 57 با437,072 کیلو متر مربع و نسبت درصد آب 1.1%است. بخش اعظم عراق صحراست اما مناطق مابین دو رود دجله و فرات حاصلخیز است. قسمتهای شمالی کشور که عمدتاً کوهستانی است و بلندترین قله آن حاجی عمران (هم مرز با بلندیهای پیرانشهر ایران) با ارتفاع ???? متر است. عراق مرز ساحلی کوچکی با خلیج فارس دارد. آب و هوای کشور (به جز شمال) عمدتاً صحرایی است با زمستانهای خنک و گاها سرد و تابستانهای خشک و گرم و آفتابی.
مناطق کوهستانی شمال اغلب از زمستانهای سرد با بارش برف و باران برخوردار است که گاهی موجب طغیان رودخانهها میشود.
استان کربلا: کربلا نام یکی از استانهای هیجدهگانه کشور عراق است. مرکز آن شهر کربلا است که از سمت شرق با استان شیعه نشین بابل با مرکزیت حله همسایه است و از جنوب با استان نجف. همچینی از شمال و غرب به استان بادیه نشین و سنی مذهب انبار متصل است.
استان نجف: مرکز این استان شهر نجف با جمعیتی قریب به 500 هزار نفر می باشد. یکی دیگر از شهرهای این استان کوفه است که می توان گفت به شهر نجف متصل شده. این استان از شمال به دو استان شیعه نشین کربلا و قادسیه می رسد و از غرب به استان الانبار. نواحی جنوبی این استان با کشور عربستان سعودی مرز مشترک دارد.
وهابیها معتقدند که هیچ انسانى نه موحد است و نه مسلمان مگر اینکه امورى را ترک کند، از جمله :
1 - به وسیله هیچ یک از رسولان و اولیاء پروردگار به خداوند توسل نجوید، و هرگاه اقدام به این کار کند و بگوید: اى خدا! توسط پیامبرت محمد (صلى الله علیه و آله ) به تو متوسل مى شوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهى ، اینگونه افراد در راه شرک گام نهاده و مشرک مى باشند.
2 - زائران به قصد زیارت به آرامگاه رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نزدیک نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارید و در آنجا دعا نخوانند و نماز نگذارید و ساختمان و مسجد بر روى قبر نسازند.
3 - از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) طلب نکنند اگر چه پروردگار، حق شفاعت را پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) داده است ولى از طلب آن نهى فرموده است . بر مسلمانان جایز است که بگوید: «یا الله ! شفع لى محمدا» :
«پروردگارا! محمد (صلى الله علیه و آله ) را شفیع من قرار ده » ولى روا نیست که بگوید: «یا محمد! (صلى الله علیه و آله ) اشفع لى عندالله ».
و کسى که از پیامبر طلب شفاعت کند، مانند این است که از بت ها شفاعت خواسته باشد
4- باید هرگز به رسول خدا «صلى الله علیه و آله » سوگند یاد نکندو او راندا ننماید (: یا محمد) و آن حضرت را با عبارت «سیدنا» توصیف نکند و الفاظى از قبیل : بحق محمدو.. بر زبان جارى نسازد.
5 - نذر براى غیر خدا و پناه بردن و استغاثه به غیر خداوند شرک است .
6 - زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه بر آنها وتزئین قبور و سنگ کتیبه ، چراغ روشن کردنو شمع گذاشتن بر آنها شرک است .
7 - وهابیون بر این باورند که مسلمانان درطى روزگار وقرون ، از آئین اسلام منحرف شده اند و در دین خدا بدعت هائى جاى داده اند که با شرع اسلام متناقض مى باشد. به عقیده وهابیون باید از اصولى که پیامبر اسلام «صلى الله علیه و آله » حکم فرموده ، پیروى کرد و از منهیات او دورى نمود. باید فقط پرودگار امیدوار بود و از او ترسید و به او توکل کرد و شفاعت خواست .
8 - هرگونه مراسم تشییع جنازه و سوگوارى حرام است . ارواح اموات کارى نمى توانند بکنند و در امور دنیوى و اخروى زندگان دخالتى نمى توانند داشته باشند.
تاءویل آیات حرام است ...
9- کار بردن القاب که بر عزت و احترام دلالت دارد، در مورد افراد بشر ناصواب است زیرا احترام و تعضیم تنها شایسته خداوند است .
10 - هرگاه مسلمانى از دنیا برود، روح او در بهشت است واین جاى شادى و سرور دارد نه غم و اندوه .
ابن تیمیه مینویسد:عبادتهای شرعی چیزی است که نزدیککننده به خدا باشد و آن عبادتهایی که در بین متأخّران رواج یافته، مانند «جلسات خلوتنشینی»، بدعت و حرام است، گرچه آن را به اعتکاف شبیه بدانند و اگر بگویید رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله پیش از بعثت به غار حرا میرفت، و خلوتنشینی به آن شبیه است، پاسخ این است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از آغاز بعثت و شنیدن ندای جبرئیل به آنجا نرفت و خلفای پس از او هم چنین نکردند. (ابن تیمیه، 1983 م، ج 5، ص 247)
بر پایه این تعریف، وی ملاکی کلی برای عبادت بودن اعمال به دست نمیدهد و تنها فهم خود را میزان صحیح و شرعی بودن عبادت قرار میدهد و غیر از آن را بدعت میداند.
ابن تیمیه میگوید:
گفتن اسم «اللّه» به تنهایی، چه اسم ظاهر (اللّه) و چه ضمیر (هو هو)، بدعت در شرع است و خطای در گفتار و لغت؛ زیرا اسم به تنهایی، کلام نیست؛ نه نشاندهنده ایمان است و نه نشاندهنده کفر. (همان، ص 249)
این سخن، نقطه آغاز اختلاف ابن تیمیه با دیگر مسلمانان است؛ زیرا او نمیپذیرد که ما میتوانیم با به دست آوردن ملاک کلی برای عبادی شدن اعمالمان از گفتار رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ، حتی اعمال مباح را به نیت عبادت خدای متعال انجام دهیم.
وی درباره مسجد و مشاعر مقدس میگوید:خداوند برای نماز، مکانی را جز مسجد قرار نداده، مگر مشاعر حج، مانند عرفه و مشعرالحرام، و آنها هم تنها برای ذکر و دعاست، نه نماز. تنها مساجدند که هدف از بنای آنها نماز است و دیگر مکانها مستحب نیست که برای نماز و دعا و ذکر آماده شود، هر چند محل سکونت رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله یا منزل یا گذرگاه عبور او باشد.(همان، ص 263)
ابن تیمیه، ناخودآگاه به این حقیقت اعتراف کرده است:
سرانجام، بردباری هاجر و فرزند او بر دوری و تنهایی و غربت، و آمادگی مادر برای ذبح فرزند، به اینجا منتهی شد که اثر پای مادر و فرزند، مرکز عبادت مردان و زنان مؤمن قرار گرفت؛ این سنت خداست درباره کسی که بخواهد به او رفعت بخشد. (ابن قیم، 1420 ق، ص 10)