بخش چهارم؛ بهداشت:
با چند بار رفت و آمد در خیابانهای شهری چون کربلا و یا مشاهده کوچه های این شهر و ... به وضوح ثابت می کند که وضعیت بهداشت در عراق چندان تعریفی ندارد. به دلایلی چند: اولا عراق کشوری است که سالها تحریم بوده و نیز حاکمی چون صدام داشته، که تفصیل عواقب حکومت صدام در بخش های قبل و بعد آمده است. ثانیا هم اکنون نیز عراق همچون یک کشور جنگی است. نبود امنیت خود مانعی است برای سرمایه گذاری دولت. ضمن اینکه وقتی دولت دائما در حال رفع منازعات باشد، وقتی برای رسیدگی به این امور ندارد. ثالثا قطعی مداوم برق، آلودگی آب، معماری کهنه، کوچه های تنگ و خاکی، فرهنگ سنتی در نگهداری گوشت در قصابی ها و ... موجب می شود که شهر هایی چون نجف و خصوصا کربلا ظرفیت پذیرایی از تعداد زیاد زائر را نداشته باشد. اما حضور مستمر زائران سبب می شود که مدیریت بهداشت شهرها مشکل شود.
همچنین سطح پایین مالی خانواده های عراقی، تعداد زیاد فرزند و نداشتن سطح آگاهی کافی موجب می شود که بهداشت و درمان در خانواده های عراقی چندان مهم نباشد.
- با این همه بسیاری از منازل تمیز هستند که احتمالا به وضعیت مالی صاحب خانه و سطح تحصیلات و فرهنگ وی بر می گردد.
- اما در همه خیابانها خصوصا در راسته قصابی ها، جگرکی ها، شیرنی فروشی ها، ساندویچی ها و مواد خوراکی به علت آلودگی مگس زیاد است. این مسئله در خیابانهای اطراف حرم به علت ازدحام جمعیت و مصرف زیاد مواد خوراکی و زیاد بودن زباله های ناشی از آنها و نیز نبود یخچالهای متناسب با مواد خوراکی فاسد شدنی شدیدتر است.
- بهداشت صحنهای شریف کربلا نیز چندان رعایت نمی شود چونکه اولا بسیاری از زوار ایرانی بهداشت صحنهای شریف را رعایت نمی کنند و تعداد زیادی دستمال کاغذی و سایر زباله های خشک را در سطح صحن رها می کنند و مهمتر اینکه تسهیلات لازم برای حفظ نظافت و همچنین تمیز کردن حرمین از سوی مسئولین در نظر گرفته نشده است- مثلا ایجاد صحنهای بزرگ، دور کردن مغازه ها از حرم با وسعت بخشیدن به صحنها، تعبیه سطل های زباله بهداشتی و استفاده از خادمینی خاص جهت تمیز کردن صحنها؛ دقیقا می توان سیستم های مدیریتی حرم امام رضا (علیه السلام) را در عراق اجرا کرد.
- در صحن امیرالمومنین(علیه السلام) نیز خاک بسیار زیادی وجود داشت که از طرفی به فضای خاک آلود شهر نجف بر می گردد و از طرفی به تعمیراتی که در حرم حضرت در حال انجام است.
- به علت قطعی زیاد برق و عدم استفاده بسیاری از بازاری ها از یخچال، مواد فاسد شدنی مثل گوشت و مواد خوراکیِ از این قبیل مورد اطمینان نیستند.
- همچنین قصابی ها و کبابی ها گوسفند را در جلوی مغازه ها می کشند و نیز زباله های باقی مانده از آنها را نیز در همان جا می گذارند که باعث پخش شدن خون حیوان در سطح کوچه و آلوده شدن منطقه می شود.
- همچنین جوی های موجود در بین شهرها که از رودخانه ها منشعب شده اند بسیار آلوده و کثیف به نظر می رسیدند و به قدری جریان آرامی داشتند که ساکن به نظر می رسیدند.
سلفیت و مراحل سه گانه تاریخى آن
سلفیت مکتبى است مبتنى بر بازگشت به سیره و اندیشه که به حدیث گرایى شناخته مى شود. عمده ویژگیهایى این مکتب اخذ به ظواهرآیات و روایات و نفى هر گونه تفسیر و تاویل، حدیث گرایى افراطى، تقلید محض از رفتار و اعمال سلف، گریز از نوآورى و اجتهاد مى باشد. این جریان فکرى در پى علل و عواملى شکل گرفت که مهمترین آنها ضایعه جبران ناپذیر از دست رفتن گنجینه احادیث پس از منع کتابت حدیث در زمان عمر.
تلاشهاى معاندان و مخالفان در ترویج اسرائیلیات و خرافات، امکان بودن تمسک به ظواهر احادیث، آشنا نبودن بسیارى از سلف با علوم عقلى و حقایق عمیق اسلامى، در نگهداشته شدن مردم از معارف اهل بیت، جدالهاى مکاتب کلامى و ظهور افکار گوناگون و نیز پیدایش مکاتب راى و قیاس و اجتهادات عقلى است.
الف: سلفیت نخستین.پیشگامان سلفیت نخستین مالک بن انس، سفیان بن ثورى، ابن ابى لیلى، داوودبن اصفهانى، ابن مبارک اسحاِ بن راهوى و حسین بن على کرابیى بودند. این دوره که همان ویژگیهاى فوقِ الذکر سلفیت را داشتند در مکتب حدیثى احمدبن حنبل به عنوان یک اندیشه و روش سامان یافته تجسم یافت. عقاید اشعرى که بعدها انجام یافت تلفیقى بود از عقاید و مکتب احمد که با نوعى عقلانیت آنرا تعدیل کرده بودند. اگر چه چالشهاى بین متکلمان اشاعره و اهل بیت حدیث به مرور تشدید شد و به انزواى اهل حدیث و سلفیت نخستین و غلبه اشاعره منجر شد.
ب: سلفیت قرن هشتم.با ظهور ابوالعباس احمدبن عبدالحلیم معروف به ابن تمیمه و شاگردش ابن القیم جوزى در این قرن سلفیت احیاء مجدد گردید و در غالبى ضد علوى و با گرایشات عثمانى، علاوه بر عقاید و افکارات سلفیت اول، بدعت شمردن و شرک دانستن تبرک، توسل، شفاعت، زیادت قبور اولیاء، بزرگداشت موالید و وفایات، در حوزه توحید و بدعت،و... رانیز به سلفیت افزود.
ج: سلفیت جدید. سلفیت قرن هشتم که با تبعید و زندانى شدن ابن تمیم و مردود شدن افکارش به حاشیه رانده شده بود با بروز محمدبن عبدالوهاب نجدى در قرن دوازدهم جان دوباره اى گرفت و این باره نیز بر گستره عقاید خود با حرام دانستن مظاهر تمدن جدید از قبیل رادیو، تلفن، قهوه، کتب منطق و بدعت شمرده آن افزود. در این دوره سلفیت با شدت بیشترى به میدان آمد و با همکارى جانب حکومت آل سعود به ترویج و تبلیغ خود همت گمارد. این تلاشها بویژه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى و به جهت تقابل با افکار انقلابى امام خمینی و با حمایتهاى سیاسى بین المللى و نیز ذخایر سرشار منابع نفتى، امروزه گستره اى بین المللى یافته و سالانه میلیاردها دلار و ریال سعودى را به خود مصروف مى سازد احیاء مجدد گردید و در غالبى ضد علوى و با گرایشات عثمانى، علاوه بر عقاید و افکارات سلفیت اول، بدعت شمردن و شرک دانستن تبرک، توسل، شفاعت، زیادت قبور اولیاء، بزرگداشت موالید و وفایات، در حوزه توحید و بدعت،و... رانیز به سلفیت افزود.
منبع: درگاه پاسخگویی به مسائل دینی ( با تلخیص )
کتاب مناظره احمد بن سعد حمدان الغامدی با دکتر حسینی قزوینی (قسمت دوم)
کتاب مناظره احمد بن سعد حمدان الغامدی با دکتر حسینی قزوینی ( قسمت اول)