بخش یازدهم؛ اشغالگران:
- یکمین نکته اینکه، عراقی ها امریکایی ها را به عنوان اشغالگر می شناسند و به کشورهای اشغالگر دیگر اشاره ای ندارند که می تواند از دلایل زیر نشأت گرفته باشد:
بیشترین حضور نظامی در عراق از آنِ ایالات متحده بوده و از طرفی هم مدتی اداره کشور به دست آنها بوده. ضمن اینکه رهبری اشغالگران با امریکا است و سایرین، متحدان او به حساب می آیند. و آخر اینکه مناطقی که ما از آنها دیدن کردیم، قسمتهایی است که امریکا در آنها حضور دارد و شاید این مسئله در بصره که انگلیسیها در آن حضور داشتند متفاوت می بود.
- بنا به گفته مردم عراق، زندگی در عراق قبل از بعد اشغال از لحاظ امنیت، نقش دادن به مردم در زندگی اجتماعی، معیشت و رفاه زندگی تغییر قابل ملاحظه ای نداشته است. حتی آزادی نیز به معنای واقعی وجود ندارد چرا که امروز نیز عراقیها نمی توانند از اتومبیل های نظامی امریکایی سبقت بگیرند و در صورت سبقت گلوله باران می شوند. تنها فرق موجود در خلاصی از دست صدام است.
- البته برخی از روحانیون و روشنفکران دانشگاهی عراق حضور امریکا را فرصتی مغتنم برای استفاده از پیشرفتهای آن قلمداد می کنند. برخی دیگر از مردم خصوصا جوانان، علاقمندان به حزب بعث (بعثی ها) و نیز برخی از روحانیون با حضور نیروهای اجنبی در خاکشان مخالفند که مبارزاتی نیز در این راستا انجام می دهند. و اما بسیاری از بزرگان سیاسی و علمی و دینی عراق، امریکا را به عنوان دوست واقعی خود نمی شناسند اما به هر حال آنرا منجی خود از دست صدام می دانند و معتقدند که امریکا باید دستمزد خود را از این کار مهم دریافت کند و تا وقتی که کشور امن نباشد امریکا بهانه خوبی برای حضور بیشتر و سود بیشتر دارد.
- دید دانشجویان عراقی نسبت به اشغالگران نیز به سه دسته تقسیم می شود. برخی از مخالفان حضور امریکایی ها در عراقند. تعداد این افراد چندان زیاد نیست. تعدادی دیگر از امریکاییها راضی و خشنود بودند و آنها را ناجیانی می دانستند که ایشان را با نجات از دست صدام در راه پیشرفت کشورشان کمک نیز خواهد کرد. تعداد اینها نیز بسیار کم است. دسته سوم که زیادند به امریکا دید خوبی ندارند ولی از آنجا که ایشان را از دست صدام نجات داده خوشحالند و ضمن اینکه آنها را غارتگر می دانند، حضور در عراق را از حقوق آنها می پندارند.
- مخالفین امریکایی ها در باره امریکا الفاظ مختلفی بیان می کردند. برخی آنها را «علی بابا» به معنای دزد و حرامی می خواندند. برخی دیگر امریکا را شیطان الاکبر می نامیدند که برگرفته از کلام امام خمینی است. البته سید حسن نصرالله نیز از این اصطلاح بسیار استفاده می کند.
- همانطور که اشاره شد هنگام عبور ماشین های نظامی امریکا هیچ ماشین دیگری حق سبقت از آنها را ندارد. در صورت سبقت توسط اشغالگران تیرباران می شود به همین دلیل عراقیها یا آرام پشت سر آنها حرکت می کنند تا امریکاییها از مسیر خارج شوند و یا با وارد شدن در جهت مقابل از خط دیگر از امریکاییها فاصله و سبقت می گیرند. همچنین ضمن عبور نیروهای اشغالگر از یک منطقه تمام ارتباطات تلفنی در شعاع مشخصی از آنها قطع می شود.
- برخی مشاهدات در سفر به عراق حاکی از این بود که نظامیان عراقی به شدت تحت تاثیر نیروهای نظامی امریکا و یا حداقل امکانات نظامی امریکایی اند. بارها نیروهایی از ارتش عراق دیده شدند که خود را در میان تجهیزات نظامی به امریکاییها شبیه کرده بودند. استفاده از هندزفری، چندین اسلحه به طور همزمان، کلاههای مخصوص، لباس های شبیه به اشغالگران و سایر لوازم جنگی. و نکته جالب اینکه این افراد با غرور و ابهت کاملا مشخصی حرکت و رفتار می کردند که احتمالا دلیل آن این است که خود را دقیقا به امریکاییها شبیه کرده بودند.
- همچنین به نظر می رسد عراق در این مدت سلاح های بسیار زیادی را از کشورهای غربی خریداری نموده است. زیرا همانطور که در بخش امنیت توضیح داده شد تعداد نظامیان عراقی بسیار بیشتر از حد معمول است و هر نظامی عراقی به تجهیزات نظامی زیادی مجهز شده و از طرف دیگر ادوات نظامی و سلاحهای نو در دست نظامیان عراقی بسیار دیده می شد که نتیجه می گیریم این سلاحها در سالهای اخیر تهیه شده اند.
منابع:
اسپردلی، جیمز و دیوید مک کوردی(ترجمه بیوک محمدی)، پژوهش فرهنگی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1386
العلوی، حسن(ترجمه محمدنبی ابراهیمی)، شیعه و حکومت در عراق، تهران، انتشارات سوره مهر، 1376
پایگاه اینترنتی ویکی پدیا www.wikipedia.com