بخش هفتم؛ دید عراقی ها به ایران و ایرانی:
- به گفته یکی از مسئولین کنسولگری ایران در کربلا، خانواده شیرازی نفوذ بسیاری در این شهر دارند و دید شیرازی ها به ایران چندان مثبت نیست. دانشگاه اهل البیت نیز تحت نفوذ شیرازی هاست. کربلا دو حوزه علمیه دارد که یکی در دست شیرازی هاست و دیگری منسوب به آیت الله مدرسی می باشد.
- عراقیها از یادآوری دوران جنگ هشت ساله با ایران راحت نیستند شاید احساس شرم دارند از اینکه با برادران شیعه خود جنگیده اند. شاید هم به دلیل کشته هایی که داده اند از ایرانیان چندان راضی نباشند و یاد کشته هایشان دلیل ناراحتی از یادآوری جنگ است. حتی برخی هنوز هم جنگ عراق علیه ایران را یک جنگ درست می دانند و معتقدند که درگیری ای بود و خاتمه پیدا کرد و خود را متجاوز نمی دانند تا از آن احساس شرم کنند.
- به طور کلی عراقیها با ایرانیان رابطه خوبی ندارند چونکه ایرانیها را نژادی پایینتر از خود می دانند و حتی در افراطی ترین شکل معتقدند که اسلام به قوم عرب نازل شد چراکه عرب لایق آن بود. این مسئله در زمان عباسیان در اوج قرار داشت و آن دوران برای اعراب یادآور سیادت و سروری بر سایر اقوام مسلمان است. همچنین ناسیونالیسم عربی در دوره استقلال از ترکهای عثمانی و ایجاد کشورهای عربی به اوج رسید. این حس بر اثر تحریکات استعمار جهت ایجاد اختلاف بین مسلمانان (در ایران و سرزمین های عربی) در حکومت های معاصر عراق نیز مشاهده می شد. بر اساس همین مبنا بود که صدام نیز خود را داعیه دار حرکت عربی در منطقه می دانست که البته بعد از حمله وی به کویت (که کشوری عرب است) اعراب را از وی روی گردان نمود. قبل از او، انور سادات و قبل تر ملک فیصل چنین ادعاهایی داشتند.
مجموعه این فعالیتهای سردمداران سیاسی و حتی علمی جهان عرب علیه ایرانیان با عملکرد محمدرضا پهلوی تشدید می شد. چرا که سردمداران پهلوی و نخبگان غربزده ایرانی نیز با عرب مخالفت می کردند و خود را برتر از آنها قلمداد می کردند.
برآیند این مسائل فرهنگی در طول قرن اخیر، منجر به نگاههایی منفی و اغلب غیرمنصفانه و نادرست از سوی هر دو طرف ایرانی و عراقی به طرف مقابل شده است. به طوری که می توان دید بسیاری از عراقیها به ایران و ایرانی ها را منفی دانست.
- جالب تر اینکه عراقی ها در مسائلی چون توصیف آب وهوای ایران، مناطق جغرافیایی و حتی میزان پیشرفت تکنولوژیکی منصفانه برخورد می کنند اما در مقام مقایسه نقاط مثبت ایرانی ها را مخفی و حتی برعکس منعکس می کنند.
برای مثال برخی از عراقی ها علی رغم اذعان به پیشرفته تر بودن ایران در مسائل علمی، مدارک علمی دانشگاههای عراقی را معتبرتر عنوان می کنند. یا درس خواندن در دانشگاههای عراق را مشکلتر از درس خواندن در دانشگاههای ایران می دانند. همچنین اتومبیل های وارداتی خود را مایه فخر و مباهاتی می دانند که ایرانیان از این نعمات محرومند.
- البته بسیاری نیز دیدی مثبت به ایران دارند. (خصوصا اساتید دانشگاهها) از ایران هسته ای با مباهات و تحسین سخن می گفتند و یا برخی جوانان عراقی (زن و مرد) به حضور در ایران و نیز ادامه تحصیل در آن علاقه زیاد نشان می دادند. احمدی نژاد را خوب می شناختند حتی از وی انتظار کمک به پیشرفت عراق (در تهیه انرژی برق و ...) را داشتند.
- در مناطق اطراف حرم نیز برخوردها متفاوت است. برخی ایرانیان را افرادی ناجور می پندارند و علاقه ای به ایجاد ارتباط با آنها ندارند حال آنکه برخی، از هم صحبتی با ایرنیان خوشحال می شوند و سعی می کنند به آنها در حل مشکلاتشان کمک کنند. افرادی که به ایران مسافرت کرده اند یا ایران و مواضع اسلامی آن را دقیق تر می شناسند یا به تاریخ و تمدن گذشته ایران علاقمند اند یا از قدیم پدران آنها با زائران ایرانی محشور بوده اند یا رگه های ایرانی دارند، از این دسته اند.
- هنوز هم علایقی در عراق دیده می شود که می خواهند از طرق مختلف به ایرانیان ضربه ای فرهنگی بزنند. همانطور که می دانیم دین زردشت دین اقوام ایرانی و فارس است. مطمئنا این نکته را اعراب عراقی هم می دانند. با این وجود روز میلاد حضرت رسول(ص) و امام جعفرصادق(ع) پرده ای در مسجد کوفه نصب شده بود که روی آن نوشته شده بود(به عربی): روز میلاد پیامبر، روز خاموشی آتش مجوس.